روانشناسی صنعتی و سازمانی چیست؟

گسترش روز افزون دامنه علم روان شناسى و نفوذ آن در زمینه هاى مختلف اجتماعى و اقتصادى و صنعتى، هیئت و شکل جوامع را از لحاظ روابط افراد با یکدیگر به رنگ تازه اى درآورده است تا جایی که مى توان گفت بدون توجه به جنبه روانى مسائل, نمى توان در حل صحیح و منطقى آنها توفیق یافت. در واقع بعد روانى مسائل مختلف موجود در زمینه هاى اجتماعى و اقتصادى و صنعتى و بهداشتى و غیره غیرقابل انکار است.

روانشناسی صنعتی و سازمانی چیست؟

گسترش روز افزون دامنه علم روان شناسى و نفوذ آن در زمینه هاى مختلف اجتماعى و اقتصادى و صنعتى، هیئت و شکل جوامع را از لحاظ روابط افراد با یکدیگر به رنگ تازه اى درآورده است تا جایی که مى توان گفت بدون توجه به جنبه روانى مسائل, نمى توان در حل صحیح و منطقى آنها توفیق یافت. در واقع بعد روانى مسائل مختلف موجود در زمینه هاى اجتماعى و اقتصادى و صنعتى و بهداشتى و غیره غیرقابل انکار است.

    در جریان سالهاى اخیر تکنیکها و روشهاى روان شناسى به صورت بسیار محسوسى جاى خود را در دنیاى صنعت و تجارت باز کرده است. اعتماد تازه دنیاى مذکور به روان شناسى احتمالا نتیجه دو عامل اساسى است: یکى اهمیت روز افزونى است که نیروی انسانى در مراحل تولید صنعتى یافته و دیگرى تغییرات عمیق حاصله در علم روان شناسى صنعتی است که به این ترتیب توانسته موارد استعمال خود را در تعداد زیادى از مسائل انسانى موجود در مراکزکارگسترش دهد.

اقتصاد و صنعت را مغز و نیروى دست انسان اداره میکند. بنابراین از یکطرف سلامت مغز و نیروى انسان مطمح نظر است و از طرف دیگر کشف راهها و روشهایی که بتوان به صورت منطقى- و در واقع براى تولید بهتر و بهره بردارى بیشتر در صنعت و مالا انتقال این سود و بهره به جامعه و افراد جامعه- از آن استفاده کرد. در اینجا مسئله مهم عبارت از رابطه اى است که بین صاحبان سرمایه و آنهائى که این سرمایه را بکار مى اندازند - کارگران وکارمندان- باید وجود داشته باشد. در واقع استفاده علمى از منابع نیروى انسانى از یکطرف و منابع اقتصادى و مالى جامعه از طرف دیگر بدون توجه به اصولى که روشنگر این روابط باشد امکان پذیر نیست.

در اینجا نه ادعا میکنیم که اگر صاحبان سرمایه اطلاعى از روان شناسى صنعتى نداشته باشند ورشکست میشوند، و نه معتقد هستیم که کارگران- یعنى گردانندگان واقعى چرخهاى اقتصادى جامعه- بدون توجه به اصول روان شناسى ممکن است ازگرسنگى بمیرند. نه. بلکه هدف این است که نشان داده شود اگر رابطه کارگر وکارفرما مبتنى بر اصول علمى- خصوصا با توجه به بعد روانى مسائل موجود- باشد بى شک سطح تولید بالا مى رود و میزان سرمایه ترقى میکند و سود آن بالمال عاید صاحب سرمایه و کارگران- یعنى افراد جامعه- مى شود. این امر خودبخود سبب تسکین بسیارى از نگرانى ها، اضطرابات، دلهره ها، دلواپسى ها و... میگردد که از عوامل غیر قابل انکار ایجاد بیماریهاى جدى ذهنى و اختلالات روانى است.

 

    روانشناسی صنعتی سازمانی چیست؟

       تعریف کار: آدام اسمیت معتقد است که سعادت و ثروت هر ملت، بسته به نیروی کار مردم آن است. هانری میلر می‌گوید: کار و زندگی، لازم و ملزوم‌اند؛ کار کن  برای زندگی و زندگی کن  برای کار. هنری فورد معتقد است شخصی که از کار می‌گریزد، از زندگی می‌گریزد. اسکار وایلر نیز گفته است که هرچه کار سخت باشد، بیکاری از آن سخت‌تر است…

 

 تعریف روانشناسی کار: در تعریف روانشناسی کار می‌توان گفت،‌ رشته‌ای از روانشناسی که در آن رفتار آدمی در رابطه با کار مورد مطالعه قرار می‌گیرد. هدف اصلی روانشناس کار نیز مطالعه و کاربرد آن دسته از اصول و یافته‌های علم روانشناسی است که در رابطه بین انسان و کار او اثر می‌گذارد. بنابراین، می‌توانیم قلمرو  روانشناسی کار را به عنوان مطالعه رفتار آدمی در آن جنبه از حیات بدانیم که:

با « کار» پیوندی تنگاتنگ دارد و رفتار آدمی را در رابطه با آن تحت مطالعه و بررسی قرار می‌دهد.

برای به حداقل رسانیدن این مشکلات انسانی در کار، از قوانین و یافته‌های روانشناسی استفاده می‌کند.

در روانشناسی کار کوشش اصلی روانشناس آن است که:

 ●هر سازمان تولیدی یا خدماتی به تولید آن دسته از کالاها و خدمات بپردازد که اولاً، نیازهای «معقول» آدمی را تأمین کند و ثانیاً، در این راه، رفاه جسمی و ارزش‌های شخصی و انسانی مردم نیز مورد توجه قرار گیرد.

 ●کارایی و خاصه اثربخشی فعالیت کارکنان سازمان‌ها در تولید و توزیع کالاها و خدمات، افزایش یابد.

شرایطی فراهم شود تا کارکنان سازمان‌ها، با اعتقاد و علاقه به فعالیت بپردازند.

 ●ارزش‌های شخصی و انسانی کارکنان سازمان‌ها هم چنان محفوظ باقی بماند و موجباتی فراهم گردد که ایمنی کارکنان در زمینه سلامت جسمی و روانی، تأمین شود.

بهداشت روانی کارکنان سازمان‌ها با تمام ابعاد آن تأمین شود و رشد و بالندگی شخصیت آنان همراه با افزایش کارایی و اثربخشی فعالیت‌شان، مورد‌نظر قرار گیرد.

مسایل انسانی در محیط کار حل شود و اگر بخواهیم واقع بینانه‌تر بیان کنیم، «مسایل و مشکلات انسانی در محیط کار، به حداقل برسد و … ».

 

تعریف روانشناسی صنعتی:  در تعریف روانشناسی صنعتی (که اکنون دیگر از این اصطلاح استفاده نمی‌شود) آمده است: مطالعه رفتار آدمی در جنبه‌هایی از حیات که به کار مربوط است و بهره‌گیری از دانش حاصل از رفتار آدمی جهت به حداقل رسانیدن مشکلات وی در کار.

 

تعریف روانشناسی صنعتی سازمانی: این رشته روانشناسی را چنین تعریف کرده است: کاربرد اصول روانشناسی در محل کار و مطالعه عواملی که در سازمان‌ها بر کارکنان اثر می‌گذارد. به اعتقاد اسپکتور، روانشناسی صنعتی و سازمانی، یعنی یافتن اصول علمی و به کارگیری آن در محل کار.

 

کاربردهای کنونی روانشناسی در محیط کار

امروزه در کاربرد روانشناسی کار به پدیده‌هایی نظیر «تفاوت‌های فردی»، «ساختار سازمانی»، «پاداش و دستمزد» «ساختار گروهی در سازمان»، «نظام تنبیه و تشویق»، «طراحی وسایل کار»، «شرایط کار»، «انگیزش کارکنان» و نظایر آن توجه می‌شود و قابل پیش‌بینی است که در آینده نیز توجه روانشناس کار یا روانشناسی صنعتی و سازمانی به جای «عوامل منفرد»، به «عمل متقابل رفتار آدمی» و عوامل دیگری نظیر سازمان، شرایط کار، بهره‌وری، آدمک‌های مصنوعی و… معطوف شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد